امام زمان (پنج شنبه 87/2/5 ساعت 12:36 عصر)
بسم الله الرحمن الرحیم بصیرت علمی کانون فرهنگی رهپویان وصال ـ سخنرانی حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد با توجه به ایام شهادت شهید بزرگوار ، علامه مرتضی مطهری (ره) و روز معلم ، موضوعی که برای این جلسه انتخاب کردیم ، بحث بصیرت علمی هست . و از اونجایی که علم خودش فی نفسه یک ارزشهایی داره به این موضوع می پردازیم اما بصیرت علمی یه مطلب کاملاً جداگانه هست . خُب امروز متأسفانه خبردار شدیم ، کیومرث صابری فومنی ، که به گل آقا معروف بودند ، فوت کردند ایشون کسی بود که تمام عشق و امیدش این بود که بتونه لبخند رو بر لبهای مردم ایران بنشونه و در قالب طنز حرفهای بسیار زیبا و انتقادهای بسیار سازنده ای انجام می داد و مقام معظم رهبری (ره) در زمان انتشار نشریه گل آقا از ایشون تقدیر کردند . همین طور بقیه بزرگان . این ضایعه دردناک رو به همه اندیشمندان ، هنرمندان ، نویسندگان ، شعرا و بخصوص شما جوانان عزیز تسلیت عرض می کنم . انشاءالله که با رفتن صابری ها ، صابری های دیگه ای از میان شما عزیزان پدید بیاد . خُب همه این مناسبتها ، باعث شد که ما بیشتر با یه نگاه بصیرتی به مقام معلم و علم توجه کنیم . اگر یه کسی مثل شهید مطهری (ره) که بیست سال پیش از دنیا رفت ، آثاری داشته باشه که بعضی ها مربوط به 40 سال ، 30 سال پیش هست ، اما هنوز در این دوره و زمانه کاملاً قابلیت استفاده داره . و تونسته بعضی از خلأهای جامعه رو پر کنه ، این انسان ، بسیار بزرگوار و شاید انسانی نابغه باشه . چون کتابهای اخلاقی ای که نویسنده هاش دیدگاه اجتماعی ـ سیاسی دارند ، معمولاً برد زمانی و تاریخ مصرف داره . می گن این کتابها به یه اجتماع خاص ، و یا به زمان خاص تعلق داره . مثلاً اگر کتابهای اسلام و مقتضیات زمان و بحث حماسه حسینی ، و خیلی کتابهای دیگه ، اینها چون اجتماعی هم هستند ، به همون اجتماع بر می گرده ، باید نویسنده اش بسیار روشن بین و آینده نگر باشه که سال 1348 کتابی رو بنویسه که در سال 82 و 83 هم هنوز از نظر اجتماعی روی بورس باشه . یه وقت هست کتاب اخلاقیه ، ملا احمد نراقی ، معراج السعاده یا مثلاّ پدرش ملا مهدی نراقی جامع السعاده رو می نویسه ، تا سالیان سال هم ممکنه استفاده بشه ، یه وقت هست بحث دعا و زیارته ، شیخ عباس قمی مفاتیح الجنان رو می نویسه ، خُب مفاتیح الجنان رو همیشه ازش استفاده می کنند ، یه وقت هست بحث جمع آوری صحبتهای معصومین (ع) هست ، که اینها هم تاریخ زمانی و تاریخ مصرف نداره . اما یه وقت بحث اجتماعیه . کتابهایی مثل حماسه حسینی و یا اسلام و مقتضیات زمان ، یا کتابی مثل مشکلات اساسی سازمان روحانیت ، اینها بحثهای اجتماعی داره ، یه نویسنده باید خیلی قوی باشه که طوری این بحث رو عنوان کنه که 30 سال بعد هم این بحث کارآیی داشته باشه . و متأسفانه نسل جوان ما زیاد با کتابهای این شهید بزرگوار آشنا نیستند . اگر جوانان ما کتابهای ایشون رو مطالعه کنند ، می بینند که پرسشهای خیلی زیادی که همین الان در جامعه اسلامی ما مطرح هست ، این کتابها جوابش رو داره . این نکته رو داشته باشید ! اما نظری که کاملاً مشخصه و فرمایشات مقام معظم رهبری (حفظه الله ) در افتتاحیه کنگره مطهر مؤید این مطلب بود ، اینه که این کتابها ، ابداً کافی نیست . لازمه ، ولی کافی نیست . یعنی اگر قرار باشه با رفتن مطهری (ره)باب علم ، باب اینگونه نگاه کردن به دین بسته بشه ، مطمئناً ما کم داریم ، کم هم خواهیم داشت . حتماً نیاز هست ما مطهری هایی برای هر زمان داشته باشیم . مطهری قسمتهایی از خلأهای موجود جامعه ما رو پر می کنه ، اما اگر امروز مطهری بود ، مطمئناً خیلی حرفهای دیگه برای گفتن داشت و مطمئن باشید مطهری فردا ، حرفهای جدیدتری نسبت به امروز داشت . پس اصلاً نمی تونیم به کتابهای مطهری (ره) بسنده کنیم و بگیم ما غنی هستیم ، اصلاً غنی نیستیم ! باید کار کرد که یکی از فلش هایی که امروز به سمت شما هست ، همین فلشه . خوب دقت کنید ! پس باب علم بسته نشده . راجع به علم ما یه جلسه صحبت کردیم . یه جلسه هم راجع به جهاد علمی صحبت کردیم . که اگر احیاناً دانش آموزان و دانشجویان جهاد علمی رو نشنیدند من توصیه می کنم نوارش رو بگیرن و بشنوند چون یه بحث کاملاً جداگونه ای هست . ضرورت اینکه شما باید در سنگر علمی ، همون قدری که رزمنده ها جون می ذاشتن ، جون بذارید ، رو اونجا باز کردیم . این بحث رو کنار می ذاریم . یعنی به این نتیجه رسیدیم که شما فرضاً به ضرورت علم پی بردید ، همه هم در مسیر علم هستید . که انشاءالله هستید . حالا می خوایم بحث بصیرت علمی رو باز کنیم . آیا هر علمی مفید است ؟ و آیا علم مضر هم داریم ؟ علم نافع چیه ؟ علم مضر چیه ؟ و حد و مرزش این دو چیه ؟ و چه جوری ما می تونیم تشخیص بدیم که علم مون مفیده یا خیر ؟ علمی که الان داریم صحبتش رو می کنیم ، علمهای دنیایی است . فیزیک ، شیمی ، ریاضی ، علوم انسانی ، روان شناسی ، جامعه شناسی ، علوم تربیتی ، مدیریت بازرگانی و . . . همه این مباحثی که به عنوان علم شناخته شده ، همه اینها هست ، منظور علم الهی هم هست که من و شما موظفیم معرفت نفس و معرفت خدا داشته باشیم . اینها هم جزء علم هست که در خیلی از جاهایی که معصومین (ع) تأکید کردن و دستور دادن بر واجب بودن علم ، به علم خودشناسی و خدا شناسی برمی گرده . می گه آقا خودت رو باید بشناسی ، نمی خوای سواد داشته باشی ؟ نداشته باش . ممکنه نتونی بنویسی آب ، بابا ! ولی خودت رو باید بشناسی . خدا رو باید بشناسی . این نکته رو در نظر بگیرید . از این جا به بعد هر جا گفتم علم ، یعنی علم نافع و مفید دنیایی و الهی . اگر احیاناً این علم با بصیرت همراه نباشه ، یعنی انسان ندونه که علم چه ضررهایی داره ، و ندونه علم چه سودهایی داره ، ندونه علم رو کجا باید به کار ببره ، و ندونه علم رو از چه طریق باید به دست بیاره ، ( چهار تا گزینه شد : ضررها ، سودها ، از کجا بدست بیاره و چگونه استفاده کنه ) اگر این چهار تا رو ندونه ، ولو اینکه تمام علم رو در سینه خودش انبار کنه ، به قول قرآن کریم “ یحمل اسفار ” هست . مانند الاغی می مونه که کتاب رو بارش کردن ! این فرمایش قرآن کریم هست . یعنی این علمها به قول حضرت امام (ره) فقط و فقط حجاب است . ای کاش شخص اصلاً این علم ها رو نداشت . ما می خوایم اینا رو در نظر بگیریم . باید بدونیم علم ، چه علمی باشه ، از کجا بگیریم ؟ چگونه استفاده کنیم ؟ علم خوب چیه ؟ علم بد چیه ؟ که اسم این رو می ذاریم بصیرت علمی . یعنی داشتن چشمی که تشخیص می ده علم برای چه جاهایی خوبه . و شاید یکی از بحثهایی که اگر شهید مطهری (ره) زنده بودند ، حتماً خیلی وسیع روش سرمایه گذاری می کردن ، همین بحث بصیرت علمی هست . یکی از مباحثی هست که خیلی جاش خالیه . و باید محققین و نویسندگان روی این موضوع کار کنند . یه زمانی من فکر می کردم چگونه بحث بصیرت علمی رو توی یه جلسه بگم ، خیلی کم آوردم . چون یه کتابه . و با این عنوان زیاد کار نشده . هرچی روش فکر می کردم ، یه گزینه هایی جدیدی باز می شد ، می گفتم اگه به سمتش برم ، یه کتاب می شه ، بصیرت علمی به علماء برمی گرده ، به اشخاص بر می گرده ، به زمانها برمی گرده ، به مکانها برمی گرده ، هر کدوم از اینها خودش یه فصله . لذا بحث این جلسه فقط یه تیتر هست ، یعنی در حقیقت مقدمة یه کتابه . خوب دقت کنید ، اولین چیزی که من می خوام قبل از ورود به قسمت جدی بحث خدمتتون بگم ،این روایته که می فرماید : “ العلمُ نورٌ یَقْذفُهُ الله علی قلب من یشاء ” این رو بدونیم که اگر در دنیا قرار باشه علم داشته باشیم ، هیچ وقت بندگی مون رو کنار نمی ذاریم . علم سرجاشه ، اما به عنوان یه بنده می خوایم علم رو کسب کنیم . اگه بخوایم در دنیا بندگی کنیم ، علم یه قسمتهاییش نوره ، نورانیت ! یعنی مسیر رهیافت به علم ، مسیر رسیدن به علم ، اینها نوره . اونهایی که می خوان به علم حقیقی برسن ، چه در علوم دنیایی و چه در علوم آخرتی ، باید بدونن اولین چیزی که باید در نظر داشته باشن اینه که علم یه نوره ، این نور باید به انسان برسه . مسیر رسیدن نور کاملاً مشخصه . انسانی که در خونه خداوند بندگی می کنه ، در خونه خداوند تهجد می کنه ، در خونه خداوند جهاد می کنه ، “ لنهدینهم سبلنا ” در این مسیر ، خداوند تبارک و تعالی یک نورانیتی بهش می ده که بوسیله اون راهها رو پیدا می کنه . این علم چیزیه که مربوط به سینه می شه . اصلاً هیچ ربطی هم به کتاب نداره ! انسان تا اول کار ، رابطه خودش رو با خدا درست نکنه ، تا اول کار نیاد مشخص کنه که آقا من اگر چیزی می خوام بگیرم ، برای اینه که در دنیا بهتر بندگی کنم ، هیچ گاه اون علم نافع گیرش نمی یاد . بله ، اگه فقط به ادعا باشه ، الان همه ادعا دارن . ـ آقا می خوای بری چکاره بشی ؟ ـ می خوام دکتر بشم . ـ برای چی ؟ ـ برای خدمت به مردم ! ـ آقا شما می خوای چکاره بشی ؟ ـ می خوام مهندس بشم . ـ برای چی ؟ ـ برای خدمت . ـ آقا ! می خوای چکاره بشی ؟ ـ می خوام عالم بشم . ـ برای چی ؟ ـ برای خدمت !! اما چقدر ما الان داریم لطمه می بینیم از علمایی که به هوای خدمت ، دارن خیانت می کنن !؟ عالمانی که الان در تمام جهان هستن ، اگر الان مظلومی داره یه گوشه از جهان ، تو سرش می خوره ، برای اینه که یک عالمی ، علم خودش رو در اختیار یک زورمدار قرار داده . غیر از این هست ؟ اگه آمریکا داره در جهان گردن کشی می کنه ، برای اینه که علمای آمریکا ، علمشون رو در اختیار این ظالمین قرار دادن . اگه یه لحظه علمای آمریکا کنار بکشن ، برای اینها هیچ چی نمی مونه . اینها هم می شن یه آدمهای عادی که باید برن توی خیابون سیگار بفروشن ! چون هیچ کار دیگه ای بلد نیستن . خیلی جاها هست که علم به ضرر بشریت تموم شده و لذا برخی از کسانی که اشعری مأب هستند ، عقل هاشون محدوده و مرتجع هستند ، اصلاً با علم و تمدن و تکنولوژی مخالفت می کنن ، چون می گن : آقا ! علم در اختیار زورمداران هست . پس باید دقت کنیم اگر علم نور بود این مفیده . اگر علم در ارتباط با بندگی و خدایی بود ، این مفیده . و جالب اینه که می فرماید : “ علی قلب من یشاء ” خداوند به کسی که در این مسیر جلو می ره ، قدرت و توان بیشتری هم می ده . خیلی قدرت و توان بیشتری می ده . یکی از شاگردان بزرگترین متخصص علم پزشکی که مشهدی هست و الان در آمریکا زندگی می کنه ، برای من تعریف می کرد ، می گفت ایشون دانشجوهاش آمریکایی بودند ، احتمالاً از سطح دکترا هم بالاتر . می گفت : یشون برای کلاسهایی که در آمریکا می خواست بگیره ، ولو شده یک ترم عقب می افتاد ، کلاسش رو هم زمان با اذان ظهر و عصر و مغرب و عشاء نمی گرفت . شاید یک سال هم عقب افتاده . و الان اون شخص و بغل دستیش ، هر دو تایی از یه دانشگاه فارغ التحصیل شدند ، هر دوتایی یه اندازه زحمت کشیدند ، اما الان این اسوه علمای جهانه و اون بغل دستیش ، نه ! چون علم رو بعنوان نور نگاه نکرده . هر دوتایی یه اندازه زحمت کشیدند ! اگر انسان بتونه در سیستم بندگی دنبال علم بره ، یعنی بدونه علم یکی از حاشیه هاست برای اینکه بندگی کنه ، انسانی که بتونه باخدا به دنبال علم بره و انسانی که با انگیزه های الهی به دنبال علم بره ، خداوند بهش توان بیشتری می ده . خیلی توان بیشتری بهش می ده ! انسانی که با دعای مطالعه ، شروع می کنه ، خدا بهش توان بیشتری می ده . در این یک ساعت بیشتر می تونه بهره برداری کنه . خُب پس در این مسیر تهجد ، توکل ، تضرع ، توجه به خداوند ، بندگی کردن خیلی مؤثره . از این بحث بگذریم . اما بپردازیم به این که در بصیرت علمی ، علم چه خصوصیاتی داره ؟ 1 ـ زنده بودن علم . به این معنا که علم ، باید با زمانه تطبیق داشته باشه . چه علم الهی و چه علم مادی و دنیایی . یکی از ایرادهایی که ممکنه در عبادتهای من و شما پیش بیاد ، اینه که علم الهی رو بخوایم از 200 سال پیش بگیریم . نه . باید اجازه بدیم یه متخصص علم 200 سال پیش رو بیاره اینجا برای ما بیان کنه ، با زمانه تطبیق بده . لذا فرمودند : مجتهد خوب کسی هست که پویا باشه ، با زمان جلو بره . امروز و دیروزش با هم فرق کنه . بتونه از این علم طوری استفاده کنه که مردم کمتر گناه کنند . این یک نکته . 2 ـ زنده بودن خود شخص . ماها که همه دنبال اسم و رسم و زنده بودن و این چیزها هستیم ،عالم هرچقدر کهنسالتر باشه ، مشهورتر ، دلفریب تر ، زیباتر و مفیدتر و جذاب تر هست و جاهل هرچقدر بر سنش افزوده بشه ، هرچی زیر چشمش چروک بیشتری داشته باشه ، ارزشش کمتر می شه . انسان جاهل حتی اگر جاهلی باشه که قدرت بدنی زیادی داشته باشه ، ورزش کنه ، هرچقدر این انسان سنش بالا می ره ، درجه اهمیت و اعتبارش در جامعه کمتر می شه . چرا ؟ چون سراسر جسمانیه . جسم که چروکیده می شه ، خودش هم چروکیده می شه . اما عالم ، هرچقدر مسن تر ، بهتر ! لذا اصلاً به این مسائل جسمی و فیزیکی خودتون دل خوش نکنید . توی هر رشته ای که هستی . بهترین فوتبالیست جهانی ؟ باریک الله ! ولی یادت باشه ، برای بعدش ، علم هم داشته باش ، همیشه بهترین فوتبالیست نمی مونی . علم رو باید داشته باشی . آقا ! ابزار من و شما ، برای مطرح شدن در جهان خلقت دو چیز است . 1 ـ عقل . 2 ـ زبان . عقلت خوب بسنجه و زبانت بتونه خوب اون سنجیده ها رو بیان کنه . تمام شد . اگر این دو تا رو داشتی در جهان برنده ای ، اگه نداشتی برو یه فکری برای خودت بکن ، باید داشته باشی . یعنی باید قدرت تفکر داشته باشی ، قدرت تحلیل داشته باشی و زبانی که بتونی این تحلیل رو بیان کنی . وگرنه کلاهت پس معرکه است . زندگیت یه زندگی فوق العاده سرد خواهد شد . امیرالمومنین (ع) می فرماید : “ العالم حیٌ و ان کان میّتا ” عالم زنده است ولو این که مرده باشه . “ و الجاهلُ میتٌ و ان کان حیّا ” جاهل هم مرده است ولو اینکه الان نفس بکشه . برخی از ماها بسیار جذابیم ، عالی ! منتهی از دور . یه کم که نزدیک می شیم می بینیم نه ، بابا ! طبل توخالیه . چرا ؟ چون روی علمش کار نکرده . می گه : تا مرد سخن نگفته باشد ، عیب و هنرش نهفته باشد . مرد که نمی تونه سخن نگه . زنها می تونن خودشون رو کنترل کنند ، حرف نزنن ، مردها که نمی تونن !! وقتی بهش نزدیک می شی نگاه کن ببین چی داره می گه ؟ این که داره می گه از علمش سرچشمه می گیره . یه وقت مثالش رو زدم ، یه روز در حرم امام علی بن موسی الرضا (ع) یه آدمی رو دیدم خیلی نورانی بود . خیلی ! جوانی مثلاً 27 ، 28 ساله ، یه عبایی روی دوشش انداخته بود ، یه قیافة محجب ، ریش حنا گرفته و بلند ، موهای خیلی عرفانی ، توی انگشتهای دستش ، یه انگشترهای خیلی باحال ! من همین جور به طرفش جذب شدم ، ( خیلی وقت پیش ، شاید 19 سالم بود ) توی دارالولایه نشسته بود ، رفتم بغل دستش ، یکی دیگه از رفیقامون هم بود ، داشت زیارت می خوند . خُب ما هم اون زمان به این تیپها خیلی علاقه داشتیم . گفتم : حاج آقا ! یه نصیحتی بفرمائید ! ایشون فرمودند : وقتی در حرم امام رضا (ع) وارد می شید . . . . ! گفتیم : بله ، بله بله . . . ! ( ما هم غرق عرفان شدیم ، چشمامون از حدقه داشت می زد بیرون ، با چشمهامون لبهاش رو می خوندیم ببینیم از این لبها چی می خواد بیاد بیرون ؟! ) گفت : وقتی وارد حرم امام رضا (ع) می شید حتماً از کاسه های طلایی سقاخونه آب بخورید ! ما هم گفتیم حتماً یه رمزی توش هست . گفتیم : چشم حاج آقا ! بعد گفت : کاسه اش رو هم ندزدید ! چه بی کلاس ! نصیحت عرفانی ، اخلاقی ! عزیز من ! آدم با تیپ و ظاهر به این چیزها نمی رسه . حرف می زنه ، همه چیزش خراب می شه . همه چیزش ! بله ، انسان می تونه بگه مردم عقلشون به چشم شون هست ، لباس مرتب بپوشه ، خیلی مرتب ، منظم ، شونه زده ، عطر هم بزنه . خیلی خوش تیپ ، توی خیابون راه بره . ولی بالاخره چی ؟ مردم بهت نزدیک می شن . اجازه بده که مردم وقتی نزدیک شدند ، تو رو زیباتر از بیرونت ببینند ، احساس کنند سیرت تو خیلی قشنگ تر از صورتت هست . علمت خیلی نافع تر هست . چه بسا کسانی باشند که انسان وقتی بهشون نزدیک می شه می خواد از شدت علاقه دیوانه بشه و در ظاهر هم هیچ چیزی نداشته باشن . شیخ انصاری (ره) که در تاریخ علم اسلامی از نوابغ هستند ، کسی بود که قیافه اش ابداً نشون نمی داد . بگذریم . 3 ـ خصوصیت دیگه علم با بصیرت ، سیری ناپذیری علم است . آقا ! علم یک دریایی است که وقتی آدم داخلش می شه ، گم می شه . اصلاً سیر نمی شه . دوست داره از این ور به اون ور بره ، از این علم به اون علم بپره ، انسانی که با بصیرت وارد علم می شه ، از علم خسته نمی شه . عادت می کنه که به سمت علم هجوم ببره . عادت می کنه همیشه با علم باشه . یک دقیقه بیکاری پیدا می کنه سریع یه مطالعه ای می کنه . دوست داره یه باری برداره . چه علم الهی و چه علم مادی و دنیایی . در احوالات یکی از بزرگان نقل می کنند وقتی که ایشون رحلت می کنه و می خواستند بشورنش ، دیدن روی سینه اش یه ردیف کامل مثل یک خط مستقیم پینه بسته ! از پسرش پرسیدند این مال چیه ؟ گفت : پدرم اواخر عمرش دیگه نمی تونست بشینه ، دراز می کشید کتاب رو می ذاشت روی سینه اش مطالعه می کرد . این پینه ، اثر کتاب هست . این چی می تونه باشه غیر از عطش ؟ عطشه ! سیری ناپذیره . می دونید چرا خیلی از شما سر کلاسهای دبیرستان یا دانشگاه ، یا حوزه ، حوصله تون سر می ره یا کلاس براتون مثل مرگ می مونه یا دوست دارید زود بگذره ؟ برای اینکه بلد نیستید . اگه توی درسه فول باشی ، آرزو می کنی بری سر این کلاسه . چطور بعضی ها زنگ زبان رو خیلی دوست دارند ؟ چون زبانشون خوبه . بعضی ها زنگ ریاضی رو دوست دارن ، چون ریاضی شون خوبه . از زنگ فلان بدش می یاد ، چون بلد نیست . اگر انسان بلد باشه لذت می بره . از علم لذت می بره ، از اینکه با معلم سر کلاس بحث کنه لذت می بره . کیف می کنه . به شرطی که جدل توی کار نباشه و قصد خراب کردن معلم توی کار نباشه . ما برای این که پدرمون از همون بچگی ، ما رو با ضَرَبَ ، ضَرَبا ، ضَرَبوا آشنا کرده بود ، توی دبیرستان عربی مون خیلی خوب بود ، همیشه عربی رو از معلم مون بیشتر بلد بودم . معلم سر کلاس که می یومد در رو که باز می کرد و وارد کلاس می شد ، می گفت : انجوی ! ـ بله ؟ ـ بیرون ! اول من رو می انداخت بیرون ! خدا حفظش کنه . آدم خیلی با صفایی بود . اما تا وارد کلاس می شد من رو می انداخت بیرون . چون سرکلاس خرابش می کردم . البته نباید این طوری هم باشه . در اون حدی که انسان بلد باشه ، در اون حدی که سر کلاس از بحث لذت ببره ، بتونه توی بحث ها شرکت کنه . این خیلی خوبه . پیغمبر (ص) می فرمایند : “ مَنْ حُومانِ لا یشبع طالبهما ، طالب العلم و طالب الدنیا ” دو تا پر خور هستن که هیچ وقت سیر نمی شن . یکی پرخور علم و دیگری پرخور دنیا . کسی که دنبال علمه ، هیچ وقت سیر نمی شه . همه اش داره فکر می کنه یه چیزی باشه بخونه . یه مطلبی بشنوه . یه دقیقه که توی ماشین یا اتوبوس هست دوست داره یه مطلبی بشنوه . نمی تونه بیکار باشه . این شخص چند کار رو هم می تونه با هم انجام بده . خیلی از ماها توانایی هامون رو دست کم می گیریم . عزیز من ! می خوای فوتبال نگاه کنی ، همزمان می تونی یه چیزی هم بخونی . می شه . می شه ! همزمان بخون . اگه می خوای تلویزیون نگاه کنی ، همزمان می شه یه چیزی رو هم بخونی . ممکنه اثرش خیلی کم بشه ولی به هر حال اثر داره . تو به مطالعه عادت می کنی . آقا بچه های کوچیک تون رو از بچگی عادت به مطالعه کتاب بدید . نمی خواد کتابهای درسی بخرید . کتاب داستان بخر ، عادت کنن به داستان خوندن . عادت به مطالعه کنن . مطالعه جزء عادتهای ما باشه . 4 ـ علم با بصیرت قابلیت ترویج و نشر دارد . انسانی که بصیرت علمی داره ، نمی تونه وقتی که علمی بهش رسید ساکت بشینه . به روایت دقت کنید . امیرالمؤمنین (ع) می فرماید : “ عالمی که علم خود را مخفی می دارد ، در روز محشر با گندترین بو وارد محشر می شود . به طوری که تمام خلایق و جنبندگان محشر از این بو معذب می شوند و لعنتش می کنند . ” به چه جرمی ؟ به جرم این که آقا ! خداوند تبارک و تعالی مغز داد ، چشم داد ، توان داد ،حافظه داد ، وقت داد ، فراغت داد که یه علمی رو یاد بگیری ، علم رو یاد گرفتی ، تو سینه ات قایم کردی . اجازه نداری چنین کاری کنی ! حالا هر علمی که باشه . باید مروج علم باشی . امشب شاید دو کلمه بیشتر یاد نگیری . واجبه این دو کلمه رو باید بری به هر کسی می رسی یاد بدی . چقدر از شما هستید که در مسائل دینی و غیر دینی تخصص دارید ، و چقدر اوقات فراغت دارید نمی تونی کمک کنی به دیگران ؟ می شه . یه وقت یه کسی به من زنگ زد ، من رو نمی شناخت . گفت : ببخشید ! شما منطق بلدید ؟ گفتم : بله ،گفت : من چند تا سؤال منطق دارم . گفتم : شما چه جوری شماره رو گرفتی ؟ گفت : همین طوری . الکی گرفتم . یکی که منطق بلده ، گوشی رو برداره . 10 ، 15 جا گرفتم ، خدا رو شکر شما الان بلد هستید . ببین بنده خدا به چه روزی افتاده ؟ سوال جدی هم داشت . دبیرستانی بود . هرچی به این ور و اون ور رو زده کسی رو پیدا نکرده . مجبور شده متوسل بشه به تلفن ! خیلی از کسانی که در جامعه ما هستند نیاز دارند به علم الهی و علم دنیایی تو . چه حقی داری که با بهانه های مسخره خودت رو در خونه ات زندانی کردی ؟ چه حقی داری ! کی به تو اجازه داده ؟ خدا به تو عقل داده ، علم داده که بری تو خونه خودت رو زندانی کنی ؟ می فرماید با گندترین بو روز قیامت محشور می شود . من یکیش رو گفتم ، 10 ، 15 تا عذاب شدید در روایات اومده . برای کسانی که خدا بهشون توانایی داده علم هم داده ، اما از دیگران دریغ می کنند . به کتابهای حدیث مراجعه کنید . آقا ! الان خدا بهش وقت داده ، اومده اینجا ، گوشش هم می شنوه ، دو تا کلمه توی این جلسه یاد گرفته ، نمی ره به چند نفر دیگه هم این رو بگه . خداوند برای اینها چندین نوع عذاب مقرر کرده . می گه آقا من بهت توان دادم استفاده کنی ، چرا استفاده نمی کنی ؟ زبان بهت دادم . با زبانت باید کار کنی . پس علم با بصیرت ، علمی است که خاموشی نمی یاره . انسان رو به انزوا و سکوت نمی کشونه . طرف مثل آتش فشانی هست که دائم در حال انفجاره ! همه ازش نفع می برن .